Perdic | هیئت یا کمیته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (8140 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	committee U	هیئت یا کمیته
	committees U	هیئت یا کمیته
	collegium U	هیئت یا کمیته

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	commitment board U	هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
Other Matches

	presidium U	هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
	boarded U	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
	boardroom U	اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
	board U	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
	boardrooms U	اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
	panels U	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
	panel U	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
	judicature U	هیئت دادرسان هیئت قضاوت
	petty jury U	هیئت داوری هیئت قضات
	panelist U	عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
	defferential assets U	هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
	commissioning U	کمیته
	bureaus U	کمیته
	commissions U	کمیته
	committee U	کمیته
	commission U	کمیته
	bureau U	کمیته
	committees U	کمیته
	commitee U	کمیته
	committee of inquiry U	کمیته بازرسی
	investigating committee U	کمیته بازرسی
	arbitration committee U	کمیته داوری
	department U	حوزه کمیته
	subcommittees U	کمیته فرعی
	subcommittee U	کمیته فرعی
	society U	شرکت کمیته
	commission U	کمیسیون و کمیته
	commissioning U	کمیسیون و کمیته
	departments U	حوزه کمیته
	governing board U	کمیته حاکمه
	steering committee U	کمیته رهبری
	standing committee U	کمیته دائمی
	rules committee U	کمیته قوانین
	commissions U	کمیسیون و کمیته
	legal committee U	کمیته حقوقی
	societies U	شرکت کمیته
	european committee for standardization U	کمیته اروپایی استاندار
	hospital infection committee U	کمیته عفونت بیمارستان [پزشکی]
	management board U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	board of management U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	board of managers U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	managing board U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	boarded U	کمیته تخته کار صفحه چارت
	board U	کمیته تخته کار صفحه چارت
	ccitt U	کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
	olympic review U	نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
	steering committee U	کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
	ntsc U	Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
	observer U	گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
	observers U	گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
	astronomy U	هیئت
	commission U	هیئت
	confranternity U	هیئت
	guize U	هیئت
	commissions U	هیئت
	commissioning U	هیئت
	committees U	هیئت
	attitude U	هیئت
	configurations U	هیئت
	panels U	هیئت
	committee U	هیئت
	panel U	هیئت
	corps U	هیئت
	configuration U	هیئت
	attitudes U	هیئت
	department U	قسمت هیئت
	commissioner U	عضو هیئت
	bars U	هیئت وکلاء
	faculty U	هیئت علمی
	jury U	هیئت داوران
	faculties U	هیئت علمی
	trial jury U	هیئت منصفه
	constituencies U	هیئت موسسان
	constituency U	هیئت موسسان
	governing bodies U	هیئت حاکمه
	configuration U	هیئت پذیری
	astronomy U	علم هیئت
	configurations U	هیئت پذیری
	astronomy U	هیئت استرونومی
	expedition U	هیئت اعزامی
	expeditions U	هیئت اعزامی
	bar U	هیئت وکلاء
	departments U	قسمت هیئت
	top drawer U	هیئت حاکمه
	commissioners U	عضو هیئت
	staff U	اعضاء هیئت
	military comission U	هیئت نظامی
	council ot ministers U	هیئت وزراء
	military body U	هیئت نظامی
	legislative body or assembly U	هیئت مققنه
	diplomatic mission U	هیئت سیاسی
	economic commission U	هیئت اقتصادی
	knightage U	هیئت شوالیه ها
	staffed U	اعضاء هیئت
	directorates U	هیئت رئیسه
	directorate U	هیئت رئیسه
	professoriat U	هیئت استادان
	astronomically U	مطابق هیئت
	board of direcotors U	هیئت مدیره
	board of directers U	هیئت مدیره
	board of directors U	هیئت مدیره
	political mission U	هیئت سیاسی
	board of trade U	هیئت بازرگانی
	petty jury U	هیئت منصفه
	staffs U	اعضاء هیئت
	jury U	هیئت منصفه
	deputations U	هیئت نمایندگی
	physiques U	ترکیب هیئت
	commission U	هیئت مامورین
	physique U	ترکیب هیئت
	commissioning U	هیئت مامورین
	commissions U	هیئت مامورین
	hues U	هیئت منظر
	hue U	هیئت منظر
	legislature U	هیئت مقننه
	boarded U	هیئت کمیسیون
	boarded U	هیئت ژوری
	deputation U	هیئت نمایندگی
	board U	هیئت ژوری
	board U	هیئت کمیسیون
	legislatures U	هیئت مقننه
	format U	قالب هیئت
	formats U	قالب هیئت
	juries U	هیئت منصفه
	executives U	هیئت رئیسه
	executive U	هیئت رئیسه
	bureau U	هیئت اداری
	bureaus U	هیئت اداری
	governing body U	هیئت حاکمه
	juries U	هیئت داوران
	institute U	هیئت شورا
	instituted U	هیئت شورا
	instituting U	هیئت شورا
	institutes U	هیئت شورا
	directorate U	هیئت مدیره ستادی
	chief executive officer [CEO] [American E] U	رئیس هیئت مدیره
	president of the board [ American E] U	رئیس هیئت مدیره
	military assistance advisory group (maag U	هیئت مستشاری نظامی
	special jury U	هیئت منصفه مخصوص
	chairman of the board [of directors/managers] U	رئیس هیئت مدیره
	to be masked U	تدیل هیئت دادن
	military body U	هیئت رئیسه نظامی
	directors U	عضو هیئت مدیره
	director U	عضو هیئت مدیره
	the f. U	اعضای هیئت پزشکی
	white hall U	هیئت حاکمه انگلیس
	cabinets U	هیئت وزرا اطاقک
	cabinets U	کابینه هیئت دولت
	cabinet U	هیئت وزرا اطاقک
	cabinet U	کابینه هیئت دولت
	directorates U	هیئت مدیره ستادی
	companies U	دسته هیئت بازیگران
	company U	دسته هیئت بازیگران
	panel U	هیئت تشک پالان
	transmuted U	تغییر هیئت دادن
	electorates U	هیئت انتخاب کنندگان
	transmuting U	تغییر هیئت دادن
	missionaries U	وابسته به هیئت اعزامی
	astronomically U	از روی علم هیئت
	missionary U	وابسته به هیئت اعزامی
	assize U	هیئت قضات یا منصفه
	backbenchers U	عضو هیئت قانونگذاری
	grand juries U	هیئت منصفه عالی
	backbencher U	عضو هیئت قانونگذاری
	grand jury U	هیئت منصفه عالی
	constellations U	هیئت صورت فلکی
	electorate U	هیئت انتخاب کنندگان
	transmutes U	تغییر هیئت دادن
	masked balls U	رقص با هیئت مبدل
	juror U	عضو هیئت منصفه
	editorial staff U	هیئت مدیره یانویسنده
	delegacy U	نماینده هیئت نمایندگان
	transmute U	تغییر هیئت دادن
	jurors U	عضو هیئت منصفه
	masked ball U	رقص با هیئت مبدل
	panels U	هیئت تشک پالان
	assembly U	هیئت قانون گذاری
	constellation U	هیئت صورت فلکی
	missions U	ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
	mission U	ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
	secretariat U	هیئت دبیران وکارمندان دفتری
	secretariats U	هیئت دبیران وکارمندان دفتری
	directorates U	مقام ریاست هیئت مدیره
	verdicts U	رای هیئت منصفه فتوی
	verdict U	رای هیئت منصفه فتوی
	uranological U	وابسته به هیئت و اجرام سماوی
	Soviets U	هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
	astronomic U	بیشمار وابسته به علم هیئت
	directorate U	مقام ریاست هیئت مدیره
	chairmen U	مدیر رئیس هیئت مدیره
	chairman U	مدیر رئیس هیئت مدیره
	assignees in bankruptcy U	هیئت تصفیه امور ورشکسته
	privy councillor U	عضو هیئت رایزنان سلطنتی
	astronomical U	بیشمار وابسته به علم هیئت
	petit jury U	هیئت منصفه دوازده نفری
	Soviet U	هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
	transfiguration U	تبدیل هیئت تغییر شکل
	discipline and adjustment board U	هیئت تدوین مقررات انضباطی
	cryptoboard U	هیئت کشف رمز پیامها
	electoral college U	هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور